معنی ایالت شیکاگو
حل جدول
ایلی نویز
شیکاگو
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 2002 میلادی
شیکاگو، فیلادلفیا
شهر بندری آمریکا
شیکاگو ، فیلادلفیا
شهر بندری آمریکا
ایالت
استان
شهر ایالت ایلینوی
شیکاگو
لغت نامه دهخدا
شیکاگو. [گ ُ] (اِخ) شهر و بندریست در ایالات متحده ٔ امریکا در ناحیه ٔ دریاچه های بزرگ در ساحل دریاچه ٔ میشیگان دارای 3621000 تن سکنه، و آن مهمترین مرکز ارتباطات و بزرگترین بازارداد و ستد محصولات شرقی امریکا (غلات، چارپایان، کنسرو، روغن نباتی و چوب) است. (از فرهنگ فارسی معین).
ایالت
ایالت. [ل َ] (ع مص) ایاله. سیاست نگاه داشتن. (غیاث) (آنندراج). سیاست راندن به. والی شدن بر قومی. (منتهی الارب). حکومت کردن برمکانی: که هر یک ازایشان در ایالت و سیاست و عدل و رأفت علی حده امتی بوده اند. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 13). برادر او سلیمان به سیرجان مقیم بوده و ایالت آن طرف بدو مفوض. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). دشمن دولت و ایالت و حسن کفایت اومشرف. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). رجوع به ایاله شود.
- ایالت کردن، حکومت کردن. (ناظم الاطباء).
- حسن ایالت، حسن حکومت. (ناظم الاطباء).
ایالت.[ل َ] (ع اِ) جایی که دارای چندین حاکم نشین و ولایت باشد مانند ایالت آذربایجان که دارای چندین ولایت و حاکم نشین است از قبیل خوی و ارومیه و سلماس و اردبیل و جز آن و همچنین ایالت خراسان و فارس و عمومیت این لفظ بیشتر از ولایت است. چه این کلمه شامل جایی میشود که دارای یک حاکم نشین و شهر بیشتر نباشد مانند ولایت یزد و کاشان. (ناظم الاطباء). در سازمان اداری و سیاسی سابق در آن قسمتی از مملکت که دارای حکومت مرکزی باشد و ولایت حاکم نشین جزء بوده بر طبق قانون تشکیل ایالات و ولایت (مصوب 14 ذیقعده ٔ 1325 هَ. ق.) ایالات ایران منحصر به چهار ایالت بوده: آذربایجان، کرمان وبلوچستان، فارس و خراسان. (دائره المعارف فارسی).
فرهنگ فارسی هوشیار
جائی که دارای چندین حاکم نشین و ایالت باشد
فارسی به انگلیسی
Chicago
فرهنگ معین
(مص ل.) اداره کردن، حکومت کردن، (اِمص.) فرمانروایی، حکومت، (اِ.) استان، جمع ایالات. [خوانش: (اِ لَ) [ع.]]
کلمات بیگانه به فارسی
استان - فرمانروایی
فرهنگ واژههای فارسی سره
ساتراپ، استان، فرمانروایی
فارسی به عربی
محافظه، هاله
معادل ابجد
799